جدول جو
جدول جو

معنی عبدل آباد - جستجوی لغت در جدول جو

عبدل آباد(عَ دُ)
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 56هزارگزی باختر نورآباد و 32هزارگزی باختر نورآباد به کرمانشاه. واقع در جلگه و تپه ماهور هوای آن سردسیر و مالاریایی است. 300 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه کاویار و چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و پشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ قیطول بوده، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دُ)
دهی است از دهستان مهران بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. واقع در 33هزارگزی شمال باختر قصبۀ کبودرآهنگ، کنار راه قافله روقدیم زنجان - همدان. ناحیه ای است واقع در دشت و سردسیر است. آب آن از قنات تأمین میشود و 140 تن سکنه دارد. محصولاتش غلات دیم و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالی بافی است. در خشکسالی از طریق کبودرآهنگ و داس قلعه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ دِ بِ)
دهی است از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 35هزارگزی جنوب باختری زرند و 11هزارگزی خاور راه مالرو زرند به رفسنجان. کوهستانی و سردسیر است، 290 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و حبوبات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری بردسکن به نیگنان. این ده در جلگه واقع و هوای آن گرمسیر است و 313 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و زیرۀ سبز است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ بَ)
دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم. واقع در 18هزارگزی راه فرعی بم به ریگان. واقع در جلگه و گرمسیر است و مالاریایی 1131 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، مرکبات، خرما است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در41هزارگزی باختر مشهد و یکهزارگزی شمال راه شوسۀ مشهد به قوچان. جلگه ای و هوای آن معتدل است و 241 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه. واقع در شش هزارگزی شمال خاوری فیض آباد. ناحیه ای است واقع در دشت و 2836 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، خشکبار، پنبه است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی، چادرشب ابریشمی بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 18هزارگزی شمال جغتای. ناحیه ای است واقع در جلگه. هوای آن معتدل است. 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، پنبه و زیره است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. واقع در 37هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و هفت هزارگزی راه عنبرآباد - سبزواران و 49 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ دِ)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 33هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است در دامنه. هوای آن معتدل است 5 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارندراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، واقع در هفت هزارگزی جنوب رفسنجان. کنار راه شوسۀ رفسنجان به کرمان. واقع در جلگه و هوای آن سردسیر است. 220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، پسته و پنبه است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن شوسه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در 12هزار گزی شمال باختری زرند و 2هزار گزی خاور راه مالرو زرند - بافق و 46 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان حلوان بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 84هزارگزی شمال طبس ناحیه ای است کوهستانی. گرمسیر 18 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان لک بخش قروۀ شهرستان سنندج. واقع در 40هزارگزی شمال باختر قروه کنار رودخانه بایتمر. تپه ماهور و سردسیر است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولاتش غلات ولبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. واقع در 37هزارگزی شمال کدکن کنار کال چغوکی. ناحیه ای است در دشت. هوای آن معتدل است و 223 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و پنبه است. اهالی به کشاورزی و گله داری و کرباس بافی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. در 2هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی شمال باختر شوسۀ خرم آباد به الشتر واقع، جلگه و سردسیر و مالاریایی است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از رود امیری تأمین میشود. محصولاتش غلات، برنج، حبوبات، لبنیات و پشم است اهالی آن به کشاورزی و گله داری مشغولند. راه آن مالرو است و مردم آن از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
ده کوچکی است از دهستان جوپار بخش ماهان شهرستان کرمان. واقع در 14 هزارگزی باختر ماهان و 2 هزارگزی راه ماهان جوپار. آب آن از قنات حکیم آباد تأمین میشود و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. واقع در 18هزارگزی جنوب باختری شیروان و 5هزارگزی جنوب مالرو عمومی شیروان - سبزوار. ناحیه ای است کوهستانی آب و هوای آن معتدل است و 623 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات و انگور است. اهالی به کشاورزی، مالداری و قالیچه بافی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان انقورات بخش حومه شهرستان بیرجند. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و زعفران است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ)
دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه. واقع در 65هزارگزی شمال باختری رشخوار و 20هزارگزی جنوب شوسۀ راه عمومی تربت حیدریه به سلامی جلگه ای و گرمسیر است. 995 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصولات آن غلات، بادام، ابریشم و بنشن و پنبه است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی آنها کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ)
کنایه از دنیای دیگرست. مرگ که خاتمت زندگی است و مرادف با عدم خانه و عدم زار و عدم گاه است:
کس نیامد به جهان کز غم ابنای جهان
کف زنان رقص کنان تا عدم آباد نرفت.
طالب آملی (از آنندراج).
اگر اندک حرکتی... صادر گشتی عقوبت و تنکیل آن به غیر به عدم آباد فرستادن قناعت نکردی. (ترجمه محاسن اصفهان). ظلم و عدوان از اطراف امصار و بلاد روی به عدم آباد آورد. (حبیب السیر چ طهران ص 322)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. در 15000 گزی جنوب خاور شیراز و کنار راه فرعی شیراز به خرچول واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریائی است. 280 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است. این آبادی را قبال آباد نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از بخش سلدوز شهرستان ارومیّه که 165 تن سکنه دارد. محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوب است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دِ)
دهی است از بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. دارای 536 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آن قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عِ یَ)
دهی است از دهستان قره کهریز، بخش سربند، شهرستان اراک. سکنۀ آن 895 تن است. آب آن از قنات و در فصل بهار از رود محلی و محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قَ لِ)
قریه ای است در دوفرسنگی مشرق شیراز. (فارس نامه)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 28هزارگزی جنوب باختری سقز و 2هزارگزی باختر دره آبی. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
سه فرسخ و نیم کمتر میانۀ جنوب و شرق گاوکانست. (فارسنامۀ ناصری ص 258)
لغت نامه دهخدا
(عَ تَپْ پَ)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین. واقع در 30هزارگزی باختر آبیک ونه هزارگزی راه عمومی و هوای آن معتدل است و 180 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، چغندرقند، پنبه و جالیزکاری است شغل اهالی زراعت است صنایع دستی آنها گلیم و جاجیم بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران استان مرکزی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار. واقع در 47هزارگزی شمال باختری جغتای، سر راه اتومبیل رو نقاب. ناحیه ای است واقع درجلگه. هوای آن معتدل است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن اتومبیل رو میباشد و یک باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا